91/1/13
9:9 ع
حوادث شش ماه پایانی
منتهی به ظهور بر طبق تقویم سال ظهور
جریانات و اتفاقات ماه شوال
اتفاقاتی که پیش از این در جهان رخ داده بود، در این ماه هم ادامه مییابد و به همراه حادثههای دیگری که از این پس خواهند آمد، همه ساکنان زمین را متوجه پیروزیهای مکرر و سریع سفیانی میکند. آنطور که از روایات برمیآید برخی از حوادثی که در این ماه اتفاق میافتد از این قرار است:
1. جمعیتی در ماه شوال ظاهر میشوند: سفیانی و پیروانش.
2- در این ماه خیزشها آغاز میشود (مردم از گرد یکدیگر متفرق میشوند): انقلابیها، انقلاب میکنند و شورشیان سر به شورش برمیدارند؛ بدبختیهای مردم زیادترشده و از شرایط بهوجود آمده خشمگینتر میشوند؛ در اجتماع اتحاد میان مردم از بین میرود.2
3- در ماه شوال بلا میآید: بلایی که مردم به جهت جنگها و فتنهها بدانها مبتلا میشوند.3و4
4- در این ماه ویرانی و خالی شدن شهرها از سکنهشان دیده میشود: به خاطر جنگها و فتنه در شهرها از مردها و جوانان خبری نیست.5
5- آتش جنگ برافروخته میگردد.
«سهل بن حوشب» از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمودند:
« در ماه رمضان صدای (آسمانی) شنیده میشود و در ماه شوال جنگ به پا میگردد.6»
ابن مسعود هم از آن حضرت روایت کرد که فرمودند:
« وقتی صیحه (آسمانی) در ماه رمضان واقع شد پس از آن در ماه شوال آتش جنگ برافروخته گشته و مردم برای تهیه غذا مهاجرت کرده و در ماه ذیقعده با هم میجنگند.7»
بیشتر روایات شریف ما از پدید آمدن معمعهای در ماه شوال خبر میدهند که «معمعه» در لغت به معنای نواخته شدن کوس جنگ و صدای ابطال در جنگ و کنایه است از وقوع جنگی ناگوار و تلخ. تأکید بر این مطلب را در این عبارت از حدیث میتوان یافت که قبایل غذای مایحتاج خویش را از ترس مرگ و میر جنگها خریده و انبار میکنند. این معمعه ماه شوال، علیالقاعده باید به معرکه «قرقیسیا» اشاره داشته باشد.
معرکه قرقیسیا
قرقیسیا شهری در منطقه شمالی سوریه است که در میان فرات و سرچشمه نهری که8 خابور در آن است قرار دارد. این شهر حدود 100 کیلومتر با مرزهای عراق و 200 کیلومتر با مرزهای ترکیه فاصله دارد و در نزدیکیهای شهر «دیرالزور» است. در آینده نزدیک در آن گنجی از طلا، نقره یا مانند آنها (مثلاً نفت) کشف میشود آنگونه که روایات بیان نمودهاند:« آب فرات کوهی از طلا و نقره را نمایان میکند که بر سر آن از هر نه نفر، هفت کشته میشوند.»9 در این جنگ اقوام مختلفی شرکت دارند:
1- ترکها: آنها که به جزیره10 نیرو پیاده کردهاند؛
2- رومیان: یهودیان و دولتهای غربی که وارد فلسطین شدهاند؛
3-سفیانی: که در این هنگام بر دیار شام مسلط شده است؛
4- عبداللَّه: روایات به مطلب خاصی درباره او اشاره نمیکنند ظاهراً هم پیمان مغرب زمین است؛
5- قیس: مرکز فرماندهیاش مصر است؛
6- فرزند و نواده عباس: که از عراق میآید.
به دنبال این جنگ، خونریزی و کشتار شدیدی پیش میآید که تا قبل از به پایان رسیدن آن در مدت کوتاهی 100000 نفر (و بنا بر روایتی 400000 نفر)11 کشته میشوند. این مطلب میتواند اشارهای به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی (اتمی، هستهای، بمبهای شیمیایی و میکروبی و الکترونی کشنده در این جنگ باشد که بر حیوانات و گیاهان خوراکی هم اثر میگذارند). این جریان یکی از میدانهای جنگ جهانی بیمانند آخرالزمان است که قبل و بعد از آن مانند نداشته و نخواهد داشت که در انتهای آن همپیمانان سفیانی پیروز میگردند.
روایات شریف ما صراحتاً به این واقعه اشاره کردهاند:
در روایتی، عمار یاسر اینگونه نقل میکند:
« غربیان به سوی مصر حرکت میکنند و ورود ایشان بدانجا نشانه (آمدن) سفیانی است. پیش از آن شخصی که دعوت میکند، قیام کرده و ترکها وارد حیره و رومیان وارد فلسطین میشوند. عبداللَّه هم بر آنها سبقت میگیرد تا این که دو لشکر در سر نهر در مقابل هم میایستند جنگ بزرگی درمیگیرد و صاحبالمغرب (هم پیمان غربیان) هم حرکت میکند. مردان را کشته و زنان را اسیر میکند، سپس به سوی قیس برمیگردد تا اینکه سفیانی وارد حیره میشود. یمانی هم شتافته و سفیانی هر چه را جمع کرده بودند درهم میشکند و به سوی کوفه حرکت میکند.12»
جابر جعفی هم طی حدیثی طولانی از امام باقر(ع) چنین روایت کرده است:
«از دین برگشتگانی از جانب ترکها حمله کرده و سپاهی از روم آنها را دنبال میکند. برادران ترکها، پیاده کردن نیروهایشان را در جزیره ادامه میدهند. رومیان از دینبرگشته هم در رمله نیرو پیاده میکنند. جابر! در آن سال در تمام زمین به واسطه غربیان اختلاف زیادی وجود دارد که اول مغرب زمین شام است. در این زمان سه پرچم (سپاه) در مقابل هم میایستند: سپاه اصهب، ابقع، سفیانی. در ابتدا سفیانی با ابقع میجنگد و او و همراهانش را کشته و به دنبال آن اصهب را هلاک میکند. پس از آن تا عراق جنگ و کشتار به پا میکند و سپاهیانش را به قرقیسیا میرساند و در آنجا هم به جنگیدن میپردازد. در این جنگ 100000 نفر از جباران و ستمگران کشته میشوند. پس از آن سفیانی سپاهی را به سوی کوفه گسیل میدارد.13»
عبداللَّه بن ابی یعفور میگوید که امام باقر(ع) به ما فرمودند:
«برای بنیعباس و بنی مروان حتماً اتفاقی در قرقیسیا میافتد که در آن جوان قوی و تنومند، پیر میشود و خداوند از آنها پیروزی را برمیدارد و شکست میخورند (پس از این جنگ) به پرندگان آسمان و درندگان زمین وحی میکند که شکم خود را از گوشت تن جباران سیر کنید و پس از آن است که سفیانی شورش میکند.14»
حذیفة بن منصور هم از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمودند:
« خداوند سفرهای در قرقیسیا دارد که گاهی از آسمان ندا میدهد و دیگران را آگاه میکند که ای پرندگان آسمان و درندگان زمین برای سیر کردن خود از گوشت بدن جباران بشتابید.15»
محمدبن مسلم از امام باقر(ع) ضمن حدیثی بلند چنین نقل کرده است:
« آیا نمیبینید که دشمنان شما در معاصی خداوند کشته میشوند، بدون آن که شما حضور داشته باشید در حالی که شما با آرامش و امنیت در گوشه خانههایتان نشستهاید، برخی از آنها برخی را بر روی زمین میکشند؟ سفیانی عذاب مناسبی برای دشمنان شما و نشانهای برای خودتان است. آن فاسق وقتی (در ماه رجب) سر به شورش برداشت شما اگر یک یا دو ماه (ماه رمضان) پس از شورش او از خود حرکتی نشان ندهید به مشکلی بر نخواهید خورد تا این که بسیاری از خلق منهای شما (شیعیان) کشته شوند.16»
به هر حال پس از معرکه قرقیسیا و کشتار و تضعیف و شکست بسیاری از آن قوای سیاسی و نظامی که ممکن بود پس از ظهور حضرت مهدی(ع) در مقابل ایشان جبههگیری کنند، تنها سفیانی است که پیروزمندانه باقی مانده و فخرفروشی میکند.
پینوشتها :
1- منتخب الاثر، ص451؛ یومالخلاص، ص557؛ بیانالائمه(ع)، ج2، ص345.
2- بحارالانوار، ج52، ص272؛ بشارةالاسلام، ص142؛ یومالخلاص، ص705.
3- شاید همان طور که مؤلف محترم اشاره کردهاند، ناشی از جنگها و فتنههایی که مردم گرفتارش شدهاند باشد و شاید هم بلایی غیر از اینها باشد و عذابی تازه بر سر مردم نازل شود.م
4- منتخبالاثر، ص451؛ یومالخلاص، ص557؛ بیانالائمه(ع)، ج2، ص345.
5- منتخبالاثر، ص451؛ یومالخلاص، ص557؛ بیانالائمه(ع)، ج2، ص345.
6- بشارةالاسلام، ص34؛ منتخبالاثر، ص451؛ یومالخلاص، ص532.
7- بیانالائمه(ع)، ج2، ص431؛ منتخبالاثر، ص451؛ یومالخلاص، ص280.
8- درخت به لسان سیاه.
9- السفیانی فقیه، ص31.
10- منطقه بینالنهرین.
11- یومالخلاص، ص698.
12- الغیبة، شیخ طوسی، ص279؛ بحارالانوار، ج52، ص208؛ بشارةالاسلام، ص177؛ السفیانی فقیه، ص128.
13- الغیبة، نعمانی، ص187؛ بشارةالاسلام، ص102؛ السفیانی، فقیه، ص108؛ یومالخلاص، ص698؛ الممهدون للمهدی(ع)، ص112.
14- الغیبة، نعمانی، ص205؛ بحارالانوار، ج52، ص251؛ یومالخلاص، ص690؛ السفیانی فقیه، ص127.
15- الغیبة، نعمانی، ص186؛ یومالخلاص، ص699؛ الممهدون للمهدی(ع)، ص113؛ السفیانی فقیه، ص127.
16- الغیبة، نعمانی، ص203.