91/1/13
9:9 ع
حوادث شش ماه پایانی
منتهی به ظهور بر طبق تقویم سال ظهور
جریانات و اتفاقات ماه ذیالقعده
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
« وقتی صیحه در ماه رمضان شنیده شد، در ماه شوال جنگی برپا میشود (معرکه قرقیسیا) قبایل به مسافرت کردن برای تهیه خوراکیها و جنگیدن (با همدیگر برای آن) در ماه ذیقعده میپردازند. در ماه ذیحجه هم حجاج غارت میشوند و خون به پا میشود.18»
عبارت تمیرالقبائل که در حدیث آمده است بدین معنی است که غذا را از شهری به شهر دیگر منتقل کنند و به آن غذایی که منتقل میشود «میره» میگویند. پس معنی این بخش از حدیث این میشود که قبایل از شهری به شهر دیگر میروند تا از آن برای خود غذا خریده و آن را برای مدت یک سال مصرف خود انبار کنند و از ترس بخل و قحطی و گرانی و آلودگی غذاها به جهت جنگها و کشتارها و اسلحههای کشتار جمعی، از آن محافظت میکنند.
محمد بن مسلم نقل کرد که از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمودند:
« پیش از (آمدن) قائم(ع) نشانههایی از ناحیه خداوند متعال برای (امتحان کردن) آنها خواهد بود.»
پرسیدم: «جانم به فدایتان آنها کدام نشانهها هستند؟» فرمودند:« این آیه شریفه:
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ 19.
(حتماً شما را (یعنی مؤمنان قبل از قیام حضرت مهدی(ع)) با چیزهایی از ترس و گرسنگی و کمبود و کاستی در اموال و بدنها و محصولات امتحان میکنیم و (در این راستا) به صبرپیشگان بشارت بده (که سربلند خواهد بود)).20»
قبایل در ماه ذیقعده به انبار کردن و در نتیجه نزاع و جنگ بر سر غذا میپردازند و این جریان حتی تا ماههای بعد ادامه مییابد. چنانکه در حدیث تأکید میشود در ماه ذیحجه حجاج غارت میشوند و به عبارت دیگر وسایل و اموال آنها را میدزدند و به غنیمت میگیرند.
«فیروز دیلمی» از رسولاللَّه(ص) نقل میکند که طی حدیثی طولانی فرمودند:
« صدای (آسمانی) در ماه رمضان و جنگ در شوال واقع میشود و قبایل در ماه ذیقعده به انبار کردن (غذاها) میپردازند و به حجاج در ماه ذیحجه یورش میبرند و محرم، چه محرمی خواهد بود؟ ابتدایش بلا بر سر امتم میآید و پایانش فرج و گشایش برای امتم حاصل میشود. نجات یافتن مؤمن در آن بهتر از خزینهای است که 100 هزار ظرفیت داشته باشد.21»
معنای آن چنین میشود: رفتن و جهاد کردن به همراه حضرت مهدی(ع) بهتر است از جمع کردن غذایی که 100 هزار نفر را کفاف دهد؛ چرا که این ذخیرهسازی نفع و خیری برای کسی ندارد و توفیق جهاد کردن به همراه امام معصوم(ع) و آن هم حضرت حجت(ع) در حقیقت تمام خیر دنیا و آخرت است.
پیش از این دیدیم که ائمه معصومین(ع) به شیعیان و محبان و پیروان خویش میآموختند که پس از شنیدن صیحه آسمانی در ماه رمضان تاآنجا که برایشان ممکن است غذا ذخیره کنند؛ یعنی در واقع پیش از آن که معرکه قرقیسیا و جنگها و فتنههای پس از آن پدید بیایند؛ شیعیان باید احتیاطاً طی این دو ماهی که وقت باقی است غذا ذخیره کنند که ممکن است پس از این جریان خوراکیها به واسطه جنگها و اسلحهها و بمبهایی که به کار برده میشود علاوه بر کمیاب و گران شدنشان، آلوده هم بشوند. در آن زمان آن دسته از شیعیان و پیروان معصومین(ع) که به تعالیم این بزرگواران عمل کنند؛ از این مصایب، خطرات و مشکلات در امان مانده، و شکرگزار درگاه الهی خواهند بود.
کشتارگاه اول عراق: بغداد
پس از معرکه قرقیسیا، عدم ثبات سیاسی حکومت عراق، خودکامگی سفیانی را تشدید میکند و او هم نیروها و تسلیحات نظامی خویش را وارد عراق کرده و از روز 21 یا 22 ذیالقعده، دست به کشتارهای وحشیانه در بغداد و سپس در کوفه (که روز عید قربان به آنجا میرسد) و دیگر شهرهای عراق میزند و این رفتار غیر انسانی او تا وقتی که نیروهای سید خراسانی و ایرانیان در مقابلش قد علم کنند و طعم شکست را به او بچشانند؛ ادامه خواهد داشت.
امام صادق(ع) ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
«تمام عراق را هراس جدی دربر میگیرد و قرار از این دیار رخت برمیبندد. پس از آن که سپاه سفیانی وارد بغداد میشود سه روز همه چیز و همه کس را مباح اعلام میکند و به سرعت بسیاری میمیرند. 60 هزار نفر (و بنا بر نقلی 70 هزار نفر) از اهالی آن شهر را میکشند و اطراف آن (شهر) را خراب میکند. 18 شب پس از این فعالیتها در آنجا میماند و اموال (مردم) را (در میان خویش) تقسیم میکند در آن روز سالمترین نقطه بغداد، کرخ است.22»
ابن وهب میگوید حضرت این شعر ابن ابی عقیب را نقل کردند که:
«وینحر بالزوراء منهم لدی ثما نون ألفاً مثل ما تنحر البدن
80 هزار نفر از آنها همانند حیوان در بغداد سر بریده میشوند.»
تا آنجا که فرمودند:
«در بغداد80000 نفر را میکشد که 80 نفر از آنها از مردانی از تیره فلانی هستند که همگی برای فرمانروایی و خلافت شایستهاند.23»
امیرالمؤمنین علی(ع) هم طی حدیثی طولانی فرمودند:
« والی شهر زوراء (بغداد) و فرمانروا به همراه 5 هزار جلاد خارج میشود و 70 هزار نفر را بر روی پل بغداد میکشند طوری که مردم تا سه روز از خون و بوی تعفن این همه لاشه و جنازه نمیتوانند به دجله نزدیک شوند.24»
امام ششم(ع) فرمودند:
« مردم بزرگواری از پیروان بنیالعباس را بر روی پلی که از کرخ به بغداد میآید میسوزانند.25»
سیدالشهداء امام حسین(ع) هم طی حدیثی طولانی فرمودند:
«….. (سفیانی) سپاهیان 130 هزار نفری خود را به بغداد گسیل میدارد و در مدت سه روز روی پل بغداد 70 هزار نفر را کشته و به 12 هزار دختر جوان تجاوز میکنند، طوری که از خون و لاشه متعفن اجساد آب دجله قرمزرنگ دیده میشود.26»
زوراء که همان بغداد است و توسط منصور دوانیقی بنای آن نهاده شد و پلی که در روایات ما زیاد از آن یاد شده است همان پلی است که از جانب کرخ در محله جعیفر به بغداد متصل میشود در مقابل «مدینه الطب» که در آن سوی دجله واقع شده است و همان طور که در احادیث پیشین دیدیم سپاهیان سفیانی اعمال شنیع و وحشیانه خویش را بر روی آن انجام میدهند و 70 هزار سرباز و غیر آنها را میکشند و خون کشتگان به رود دجله جاری میشود و از شدت تعفن مردم تا سه روز نمیتوانند به آن نزدیک شوند و رنگ این رود هم به سرخی مینماید.
امام صادق(ع) فرمودند:
« بیچاره بغداد از دست پرچمهای زرد و مغرب و پرچم سفیانی.27»
مفضل بن عمر میگوید« از آن حضرت پرسیدم: بغداد در آن زمان چه وضعیتی خواهد داشت؟ حضرت پاسخ فرمودند:»
«محل (نزول) عذاب و غضب الهی خواهد بود. (وای بر آنها) بیچاره آنها از دست پرچمهای زرد و دیگر پرچمهایی که از دور و نزدیک به سوی آن میآیند. واللَّه! انواع عذابهایی که بر اقوام سرکش از اول روزگار تا انتهایش نازل شده و عذابهایی که (تا آن زمان) هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده بر آنها فرود میآید. توفانهایی ناشی از سیلهای مختلفی آن را درمینوردد و بیچاره است کسی که آنجا را منزل خود انتخاب کند. واللَّه گاهی بغداد چنان آباد میشود که بیننده آن میگوید دنیا فقط اینجاست و نه جای دیگری و دخترانش را حورالعین و فرزندانش را اولاد بهشتی تصور میکند. گمان میکند که خداوند تنها در آنجا رزق را تقسیم میکند. دروغ بستن به خدا و صدور حکم ناحق و شهادت دروغ و نوشیدن شراب و زنا و حرامخواری و خونریزی در آن پدیدار میشود. پس از آن خداوند متعال با فتنهها و به دست این لشکریان آنها را خارج میکند (آنجا را خالی از سکنه میکند). به گونهای که وقتی کسی از آنجا عبور میکند جز دیوار (ویرانه) چیزی نمیبیند حتی میگوید: این زمین، بغداد است. سپس جوانمردی خوشرو و از نسل امام حسن مجتبی(ع) از ناحیه دیلم (گیلان) و قزوین قیام میکند. فریاد میزند: ای خاندان پیامبر(ص) این مظلوم غمگین را اجابت کنید!28 گنجهای طالقان به او پاسخ میدهند. گنجهایی که از جنس طلا و نقره نیستند بلکه مردانی هستند به سختی آهن! گویا به آنها مینگرم که بر یابوهای ابلق29 سوارند و سلاحهای کوتاهی در دست دارند. همانند گرگ (که بخواهد به گوسفندی حمله کند) مشتاق و تشنه جنگیدن هستند. فرماندهشان مردی از بنیتمیم است که به او شعیب بن صالح میگویند. رو به سیدحسنی که الان با چهره درخشان چون ماهش در میان آنهاست کرده و پس از آن به ستمگران یورش میبرند تا این که به کوفه میرسند.30»
سپاه سفیانی پس از آن که این اعمال وحشیانه را انجام میدهد؛ به سوی کوفه (نجف) حرکت میکند و در آنجا همچنان حادثهای رخ میدهد که عقلها را حیران میکند و این کشتارها تا وقتی که ایرانیان به فرماندهی سید خراسانی وارد عراق شوند همواره ادامه خواهد داشت. به خدا پناه میبریم از شر چنین فتنههایی.
پی نوشت ها:
17- احتمالاً از گازهای کشنده و سلاحهای اتمی و بمبهای هستهای استفاده شده باشد.
18- بشارةالاسلام، ص34؛ منتخبالدثر، ص451؛ بیان الائمه(ع)، ج1، ص431 و ج2، ص354؛ یومالخلاص، ص280.
19- سوره بقره(2)، آیه 155.
20- اعلام الوری، ص427.
21- بیان الائمه(ع)، ج1، ص432.
22- یومالخلاص، ص703؛ اعلام الوری، ص429.
23- بشارةالاسلام، ص153؛ یومالخلاص، ص657.
24- الزام الناصب، ج2، ص119؛ بشارةالاسلام، ص58.
25- الزام الناصب، ج2، ص149؛ یومالخلاص، ص657.
26- یومالخلاص، ص658؛ بیان الائمه(ع)، ج2، ص365.
27- بشارةالاسلام، ص143؛ یومالخلاص، ص701.
28- عبارت ملهوف را که در حدیث به مظلوم غمگین ترجمه شده است، هم میتوان به خود سید حسنی مورد بحث در حدیث حمل کرد که منظور او این است که مردم دعوتش را اجابت کرده و او را که از این هم ظلم و فساد به ستوه آمده است، یاری کنند و هم میتوان گفت که منظورش حضرت مهدی(ع) است و سیدحسنی مردم را به عنوان نیروهای زمینهساز و آماده برای یاری حضرت، جمع کند؛ خصوصاً که با توجه به حوداث و وقایع ماههای گذشته مطمئن شدهاند، ظهور امام(ع) نزدیک است و هر چه سریعتر باید به یاری ایشان شتافت و ظاهراً این نظر قابل قبولتر به نظر میرسد. واللَّهعالم. م
29-«ابلق» در لغت به معنای سیاه و سفید است و ظاهراً عبارت یابوهای ابلق عبارتی کنایی باشد راجع به وسایل نقلیهای که این سپاه مورد استفاده قرار میدهد. احتمالاً این جمعیت از رنگ و نقشهای همسان برای طراحی بدنه، وسایل نقلیه ایشان استفاده کرده باشند همان طور که این روزها میبینیم هر سپاهی، هم لباس مخصوص به خود را دارد و هم ماشینها و ادوات جنگی آنها با طرح و رنگ متحدالشکلی، منقش و رنگآمیزی شدهاند. م
30- بحارالانوار، ج53، ص14 و 15؛ بشارةالاسلام، ص143؛ یومالخلاص، ص701.